در روايات حضرت رضا(ع) موضوع امامت از دو زاويه مورد توجه قرار گرفته است:
1-امامت عامه؛
2ـ امامت خاصه.
در روايات مربوط به امامت عامه به اين حقيقت اشاره شده است كه اصولاً جوامع بشري و مجموعههاي انساني، براي بقا و تداوم حيات خود نيازمند رهبري و مديريت هستند و هيچ جامعهاي بدون مدير و رهبر، سامان نمييابد. به اين دليل جوامع اسلامي هم نيازمند پيشوايان و رهبران سياسي ـ ديني هستند؛ رهبراني كه از تعهد و شايستگي و شرايط لازم برخوردار باشند و دين را به پا دارند و قوانين الهي را جاري نمايند.
در بحث امامت عامه، سخن از شرايط عمومي رهبران ديني و اجتماعي است، ولي در مسئله امامت خاصه اين حقيقت مطرح ميشود كه چه كساني بخصوص از سوي خداوند به وسيله پيامبر اكرم(ص) واجد شرايط امامت شناخته شدهاند و براي امامت تعيين گشتهاند؟
حضرت رضا(ع) به دنبال بيان اين موضوع كه يكي از ابعاد تماميت دين به مسئله امامت و رهبري ديني و اجتماعي امت اسلامي باز ميگردد و پيامبر(ص) در ماههاي آخر عمر مباركش، اين وظيفه مهم را به انجام رسانيده و علي ابن ابي طالب(ع) را به عنوان امام و ولي به مردم معرفي كرده است، ميفرمايد: « ـ اين امامت كه مايه كمال دين و تماميت نعمت الهي بر مردم است ـ آيا جايگاه و اهميت آن براي مردم روشن است؟ آيا ميدانند نقش امام در ميان امت چيست؟ تا اين كه با رأي و نظر خود به انتخاب امام معصوم بپردازند!
امام معصوم، جايگاهش برتر و موقعيتش بزرگتر از آن است كه مردم با انديشه و معيارهاي خود بخواهند او را انتخاب كنند.
امامت الهي، مقامي است كه خداوند، ابراهيم خليل را بدان مفتخر ساخته و پس از عنوان نبوت به او نشان امامت بخشيده و در مرتبه سوم زينت دوستي ـ الخليل ـ را به او عطا فرموده است.»
امامت، شايسته پاكان و نه ظالمان
امامت و رهبري يك امت به طور كلي شايسته انسانهاي صالح است و نه تنها به حكم شرع، بلكه به حكم عقل روا نيست كه فردي ظالم و فاسد، رهبري يك جامعه و امت را برعهده گيرد. در صورتي كه موضوع مديريت اجتماعي و رهبري ديني در جايگاه بالاتري مطرح شود؛ يعني موضوع امامت خاصه و رهبران ويژهاي به ميان آيد كه رسماً از سوي پيامبر(ص) به مردم معرفي شدهاند تا مفسر وحي و مبين احكام الهي باشند، مسئله صلاحيت و پاكي آنان از گناه، اهميت بيشتري پيدا ميكند.
امام علي ابن موسي(ع) ميفرمايد: «ابراهيم پس از اين كه خود به مقام امامت افتخار يافت، از درگاه خداوند آرزو كرد كه نسل او نيز از اين افتخار همواره يكي پس از ديگري بهرهمند باشند، اما در پاسخ او خداوند فرمود: امامت، عهد و پيمان الهي است و ظالمان و گنهكاران شايسته امامت و عهد الهي نيستند.
خداوند با اين بيان، امامت و رهبري هر انسان ظالم و گنهكاري را تا روز قيامت باطل ساخت.»
امامت امامان، داراي ملاك ارزشي
چه بسا براي كساني اين سؤال مطرح باشد كه چگونه از ميان انبوه انسانها، خداوند فردي را به عنوان پيامبر يا امام بر ميگزيند و به مردم معرفي ميكند و دستور ميدهد از او اطاعت كنند؟ آيا خداوند در اين انتخاب، ملاكها و معيارهايي را در نظر دارد؟ آن ملاكها كدامند؟
حضرت رضا(ع) به اين پرسشها، پاسخي شايسته داده و فرموده است: «كسي كه گنهكاري را دوست داشته باشد، خود گنهكار است و آن كسي كه انسان مطيع و فرمانبردار دستورات خداوند را دوست بدارد، در حقيقت خود او نيز انساني مطيع به شمار ميآيد. انساني كه ظالمي را ياري رساند، خود ظالم است و فردي كه عدالت پيشهاي را خوار سازد نيز ظالم است. ميان خداوند با هيچكس خويشاوندي نيست و هيچ فردي به ولايت خداوند و دوستي او راه نمييابد مگر در پرتو طاعت و بندگي.
رسول خدا(ص) به فرزندان عبدالمطلب فرمود: با اعمال نيك خود نزد من آييد و افتخار ورزيد، نه با نسبها و ارتباط خويشاوندي.»
ممنوعيت غلو در حق امامان
امامت، جايگاهي رفيع است و امامان، انسانهايي شايسته و پاكند، ولي همواره دو گروه درباره آنان ستم كردهاند:
1ـ آنان كه امامان را نشناخته و حرمت ايشان را نگاه نداشته و به سفارشهاي پيامبر اكرم(ص) درباره آنان عمل نكردهاند؛ كساني كه نه تنها امامان را مانند بقيه مردم پنداشته، بلكه ديگران را بر ايشان مقدم داشته و مطالب و معارف ديني را از غير امامان دريافت كردهاند!
2ـ كساني كه دوستي و محبت امامان را پيشه خود ساخته و در اين راه افراط كردهاند: تا آن جا كه آنان را از جايگاه عبوديت و بندگي خدا خارج ساخته و به گمان ناقص خود در جايگاه خدايي قرار دادهاند!
گروه دوم در حق ائمه غلو و زيادهروي كرده و به عنوان «غاليان» و «اهل غلو» مورد مذمت قرار گرفتهاند.
علي ابن موسي(ع)، از رسول خدا(ص) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «اي علي! تو از جهتي شبيه عيسي ابن مريم هستي و مشابهتي با او داري، زيرا گروهي در محبت و دوستي عيسي زيادهروي كردند و هلاك شدند و گروهي به دشمني با او رو آوردند و از حق تجاوز كردند و هلاك شدند و يك گروه راه اعتدال پيمودند و نجات يافتند.»
معناي اين روايت زماني بهتر فهميده ميشود كه به قرآن مراجعه كنيم و از قرآن بشنويم كه چگونه برخي از مسيحيان به منظور تجليل از مقام عيسي گفتند: «عيسي فرزند خداست.»
متأسفانه در ميان جوامع شيعي، گاه ديده ميشود كه برخي ناآگاهان و كم مايگان به گمان بزرگداشت ائمه، به آن بزرگواران نسبتهايي ميدهند كه خود آنان نه تنها ادعا نداشتهاند، بلكه همواره از خود دور ميساختهاند؛ چنان كه در برخي از فرقههاي صوفيه يا مذاهب باطلي چون «علي اللهيان» و يا سخنان عوامانه برخي شاعران و مداحان بيمايه ديده ميشود و چه بسا دست تزوير برخي مغرضان در پس اين جريانها نهفته باشد كه هست!
خيانت به امامان، تحت عنوان حمايت از ايشان!
دستهاي تفرقهانگيز و مغزهاي مسئوليتگريز همواره تلاش داشتهاند تا ستيز ميان امت اسلامي را دامن زنند و با اهانت به باورهاي ديگران، بدبيني و بدخواهي را ميان مسلمانان رواج دهند، در حالي كه ائمه از اينگونه حركتها بيزار بودهاند، چنان كه حضرت رضا(ع) ميفرمايد: «مخالفان ما رواياتي را در بيان فضايل ما ساختهاند كه اين روايات ساختگي به سه دسته تقسيم ميشوند:
1ـ روايات غلو و زيادهروي.
2ـ روايات تقصير كه در آنها منزلت اهل بيت(ع) ناديده گرفته شده است.
3ـ رواياتي كه در آنها به بديهاي دشمنان ما تصريح شده است.
وقتي ساير مسلمانان، اخبار غلو را ميشنوند، شيعيان ما را كافر ميپندارند و كافر مينامند و ميگويند: شيعه به پروردگار و ربوبيت امامان خود، اعتقاد دارد!
اما زماني كه مردم اخباري را ميشنوند كه در آنها نسبت به حق امامان كوتاهي شده است به آنها معتقد ميشوند ـ گمان ميكنند آن روايات حق است و از پيامبر صادر شده است ـ و هنگامي كه روايات دسته سوم را ميشنوند و ميبينند كه به برخي شخصيتهاي مورد احترام آنان، دشنام داده شده است، آنها هم به امامان دشنام ميدهند! در حالي كه خداوند در قرآن فرموده است: «به بتاني كه مورد پرستش مشركانند دشنام ندهيد، زيرا اگر به مقدسات آنان دشنام دهيد، آنان نيز از روي ناآگاهي و جهل به خداوند دشنام ميدهند.»
شيوه صحيح دفاع از امامان
با توجه به اهميت امامت و مقام ارجمند امامان و لزوم معرفي ايشان به جامعه و گرايش دادن مردم به مكتب آنان، چه راهي را بايد پيمود و چه شيوهاي را بايد در پيش گرفت؟
اگر اين حقيقت را يافته باشيم كه اهل بيت پيامبر نور هدايتند و دانش دين به وسيله آنان نشر يافته و انديشه توحيدي در پرتو توضيحها و تفسيرهاي ايشان استحكام پيدا كرده و استدلالي شده است، خواهيم دانست كه بهترين راه تبليغ مقام امامان اين است كه منزلت علمي و معنوي و رهنمودهاي سازنده اخلاقي ـ اجتماعي آنان را به مردم بشناسانيم، چنان كه حضرت رضا(ع) فرموده است: «خداوند رحمت كند آن كس را كه امر ما را احيا كند.»
سؤال شد: احياي امر شما به چيست؟
فرمود: «احياي امر امامت معصومين(ع) به اين است كه دانش ما را فرا گيرد و نيز به مردم آموزش دهد، زيرا اگر مردم سخنان و معارف ارزشمند ما را ميدانستند و بدانها آگاهي مييافتند، از ما پيروي ميكردند.»
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: